۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه

انشاء چالشی!

بنام خدا
قلم بر دست می گیرم و انشاء خود را اغاز میکنم.موضوع انشاء بهشت. من همیشه در زندگانی خود سوالات زیادی داشته ام
و یکی از انها در مورد بهشت بوده است.من بهشت را ندیده ام ولی انگار جای خوبی است .پدر و مادرم گفتن اگر کارهای
خوب بکنی میروی بهشت.در بهشت میوه های ابداری مثل انار ساوه و سیب لبنانی است ودیزاین های خوبی دارد.
حاج اقای مسجد محله مان همیشه از بهشت حرف های خوبی میزند.در بهشت خیلی چیزهای خوبی دیگری نیز است
برای مردها هوری های خوشگل و زیادی! است. من نمیدانستم هوری یعنی چه,تا اینکه فیلم اخراجی ها رو دیدم
اما هنوز برایم سوال پیش امده که
برای زن ها در بهشت چه چیز در نظر گرفته شده؟
این بود انشاء من.

۱۳۸۸ مهر ۲۶, یکشنبه

نوعی دیگر!

یک روز جرج بوش و اوباما توی يک رستوران نشسته بودن و باهم صحبت ميکردن که يکی از دوستاشون وارد ميشه و می پرسه:
ـ درمورد چی دارين صحبت ميکنين؟
جورج بوش ميگه:
ـ داريم نقشه می کشيم که جنگ جهانی سوم رو راه بيندازيم.
دوستشون می پرسه:
ـ خوب که چی بشه؟
ـ که يک ميليارد مسلمون و آنجلينا جولی رو بکشيم!
دوستشون با تعجب می پرسه:
ـ آنجلينا جولی؟؟ اون رو ديگه برای چی ميخواين بکشين؟
جورج بوش رو ميکنه به اوباما و ميگه:
ـ ديدی گفتم؟ ملت بيشتر نگران آنجلينا جولی هستن تا اون يک ميليارد مسلمون!!

۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه

همین حالا

فعلی به تلخی (بود) حریق یادها را هم خاکستر میکند
و پاییز سرد در راه
کاش (هست)را انچنان که (است) باور کنیم
تا کاش هامان حسرت زمان و غبطه ان را نخورد.

۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

رسانه

جام جهانی 98 فرانسه بود با 3 رای موافق و یک رای مخالف
صاحب دایره زنگی شدیم.مامان خانوم گفت:یا جای من تو اون خونست یا جای اون
اون یعنی ماهواره.الان سال2009 شده مامان خانوم گفت:بزن فارسی 1
ویکتوریا شروع شد!
هوم!
م.ن:ضرغامی حیا کن...

۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

انم ارزوست

یه نم بارون تو تاریکی شب,هوس روشن کردن یه کله اتیش
بوی اتیش که مستت کنه و ژاکتی روی دوش
خیره در سکوت شبانه و امنیت حضور یار
بوسه های گاه و بیگاه از سر عشق
Give me five